امشب گویی آسمان و زمین چشم شدهاند و با گل پرپر شده بهشتی وداع میکنند. علی، چون تنی که روح از آن جدا گشته، پیکر فاطمه را بر دوش دارد، گامهایش سست و لرزان است،
چشمهایش غرق در دریای اشک و جگرش سوزان از داغ فراق. گویی تقاضا میکرد که کسی جسم بی روح او را مدفون سازد. ای دریای اندوه!
ابرها، گریان از شب غربت مولایت، دلها خون از غم مجتبایت، آبها تشنه لبهای حسینت و کوهها مبهوت پایداری زینب تو، هستند!ای قافله دار اشک و اندوه!
آه! که هنوز، از پس خاکستر این همه سال شرار سوز تو از بیت الاحزان تا بلندای عرش زبانه میکشد!
هنوز، طنین دادخواهی تو، از مسجد و محراب پیامبر (ص) به گوش میرسد!
هنوز، صدای استغاثه تو از کوچههای مدینه، بلند است!
هنوز، دل شیعیانت، در التهاب داغ تو، داغدار است
هنوز، آل تو در رثایت دستار سیاه به سر میپیچند!
و ما هنوز هم، تقاص محبت تو را پس میدهیم و آواره عشق تو، هستیم!
و هنوز، هر صبح و شام، در راه تو لاله میکاریم!
و مسیر عشق تو را، با آب دیده میشوییم و با جاروی مژگان، میروبیم!
درسحرگاه هر آدینه چشم به راه سپیده هستیم، تا میوه دلت، آن تک سوار سبز مهدی دین پناه (عج)، از راه رسد.
شهادت جانگداز بانوی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا(س) تسلیت باد